جواد رضویان و سیامک انصاری چرا سکوت کردند؟/تجدید دیدار با«دیه‌گو»
کد خبر: ١٦٢٥٤٧ تاریخ انتشار: ٠٦ آذر ١٣٩٩ - ١٤:٥٤
صفحه نخست » مطالب وسط
«هفت روز سیما»
جواد رضویان و سیامک انصاری چرا سکوت کردند؟/تجدید دیدار با«دیه‌گو»

پایان پخش «صفر بیست و یک» و سکوت کارگردانان آن در مقابل انتقادها، واکنش‌ها به اظهارات رئیس رسانه ملی درباره اعتماد مخاطبان و حواشی حضور بازیگران در تبلیغات از رویدادهای این هفته سیما بود.

 
«هفت روز سیما» عنوان بسته خبری-تحلیلی ویژه‌ای است که در پایان هر هفته به بازخوانی اهم تحولات خبری مرتبط با متن و حاشیه تولیدات صداوسیما و اتفاقات پیرامونی آن در طول هفته می‌پردازد.
 
در این بسته خبری هفتگی تلاش کردیم در کنار خبرهای رسمی فعالیت برنامه‌سازان و مدیران سیما، نیم‌نگاهی به حواشی رسانه‌ای و حتی شایعاتی که به‌رغم غیررسمی بودن می‌توانستند در اخبار مرتبط با سیما تأثیرگذار باشند هم داشته باشیم.
 
امروز پنجشنبه ششم آذر ماه می‌توانید با شصت و دومین بسته خبری «هفت روز سیما» در مرور متن و حاشیه اتفاقات تلویزیون و خارج از تلویزیون در هفته‌ای که گذشت، با ما همراه شوید.
 
چهره هفته؛ سیامک انصاری و جواد رضویان
 
شاید این هفته تلویزیون بیش از همه روزهای دیگر اتفاقات نابهنگام و حاشیه‌های مختلفی تجربه کرد که هر یک به چهره یا شخصیتی می‌رسد که می‌توانست در این آیتم هفتگی بررسی شود. از چهره‌هایی که تلویزیون از دست داد تا مجریانی که حاشیه‌سازی‌های معمول آنتن را رقم می‌زنند و یا کارگردانی که یک بار دیگر با قهر از تلویزیون برجسته شد و چهره‌های دیگری که حتی بدون مرور نام‌هایشان انتظار می‌رود هر از گاهی از آن‌ها بنویسیم، اما اتفاقاً این بار دو چهره‌ای انتخاب شدند که «سکوت» شأن برایمان مهم بود.
 
سیامک انصاری و جواد رضویان که اخیراً دستپخت مشترک آن‌ها با عنوان «صفر ۲۱» روی آنتن شبکه سه رفت، برای اولین بار در یک همکاری مشترک قرار بود مدتی مردم را با سریال طنزشان شاد کنند. پس هم کارگردانی کردند و هم هر دو بازیگران این سریال شدند. بازیگرانی که مخاطب با هر دویشان خاطره‌های بسیاری داشت؛ از طنزهای نود شبی مهران مدیری تا سریال‌های کمدی‌ای که طی چند دهه روی آنتن رفته است و هر یک جذابیت‌هایی برای همراه کردن مخاطب با خود داشتند. «صفر ۲۱» هم از ابتدا با همین رویکرد که قرار است خاطره طنزهای نود شبی را زنده کند خبری شد.
 
 
 
در عین حال نه تنها این خاطره زنده نشد که مخاطب هر بار با توقع طنازی و یک کمدی مفرح به تماشای آن می‌نشست و آنچه نصیبش می‌شد قصه‌هایی روتین با تک شوخی‌هایی بود که از فرط تکرار در شبکه‌های اجتماعی تلگرامی و حتی آیتم‌های اینستاگرامی هیچ خنده‌ای بر لب نیاورد و گاه فقط موجب حیرت شد.
 
حتی برخی قسمت‌ها مثل حضور در باشگاه ورزشی که آن هم از ویدئوهای یک باشگاه ورزشی ایده گرفته شده بود بیشتر خود بازیگران را به خنده انداخت تا مخاطب را!
 
داستان سریال هم آنقدر بی‌رمق برای کشش قصه بود که ایده طنز ۹۰ شبی در ۲۵ قسمت به پایان رسید و حتی برای بسیاری سوال شد که فصل‌های بعدی این مجموعه با این میزان از کیفیت چگونه قرار است ادامه پیدا کند.
 
در همین مدت برخی بازیگران سریال و حتی نویسندگان گفتگوهای مختلفی با رسانه‌ها داشتند و در مقام پاسخگویی نسبت به خروجی‌ای که روی آنتن رفت برآمدند. از بازیگری که همان ابتدا گفت نباید این سریال با آثار مهران مدیری مقایسه شود تا همین اواخر که سیاوش طهمورث اعتراض کرد که فیلمنامه‌ای که خوانده با آنچه روی آنتن رفته، متفاوت بوده است.
 
و در تمام این مدت رسانه‌ها منتظر بودند تا خود رضویان و سیامک انصاری به عنوان کارگردانان و سازندگان سریال توضیحی، تشریحی یا حتی بهانه و عذری در باب آنچه ساخته‌اند ارائه کنند اما دریغ از حتی یک پست اینستاگرامی. این سکوت پایان‌بندی مناسبی برای تجربه مشترک دو بازیگر محبوب در قاب سیما نیست.
 
حاشیه هفته؛ رئیس صداوسیما و یک جمله شفاف‌سازی نشده
 
«صداوسیما در رأس اعتماد مردم قرار دارد» این جمله رئیس صداوسیما این هفته سر و صدای زیادی به پا کرد و از آن‌سوی مرزها تا همین حوالی رسانه‌های مختلفی به آن واکنش نشان دادند. حتی در شبکه‌های اجتماعی هم برخی از نخبگان و کارشناسان و مردم عادی از زاویه‌های مختلفی این جمله را بررسی کردند. عده‌ای هم آن را به شوخی رئیس صداوسیما تعبیر کرده و حتی نقدهای تندی را نشان دادند.
 
از همه مهمتر اینکه رئیس صداوسیما این گزاره را براساس نظرسنجی‌ها مطرح کرده بود و اینگونه به آن قوت بخشیده بود که «آخرین نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که رسانه ملی جایگاه ویژه‌ای میان مردم هم از منظر اعتماد عمومی و هم میزان مراجعه و علاقمندی دارد»
 
هرچند علی عسکری در جملات بعدی از میزان مراجعه و علاقمندی به صداوسیما هم گفت و شاید این جملات بیشتر می‌توانست براساس آمارهای خود صداوسیما مورد تحلیل و ارزیابی و نقد قرار بگیرد اما آنچه دستخوش قضاوت‌های مخاطب شد همان گزاره اولیه رئیس صداوسیماست که بیشتر برای مخاطب به ابهام‌ها دامن زد.
 
 
 
شاید بهتر بود علی عسکری یا حتی صداوسیما در کنار جملات کلی و غیرقابل ارزیابی‌ای چون «صداوسیما در رأس اعتماد مردم قرار دارد» که نیاز به توضیح و مشخص کردن محورهای این اعتماد دارد باب گفتگو و گفتمان در این باره را هم باز می‌کرد تا دستخوش تأیید و تکذیب‌های مطلق قرار نگیرد.
 
به طور مثال با یک فرض اولیه بسیاری از مردم شاید حتی بیشتر از خبرگزاری‌های رسمی از رسانه ملی انتظار داشته باشند که اخبار دست اول حوادث طبیعی، اتفاقات اجتماعی، فساد اقتصادی و حتی درگذشت چهره‌ها را پوشش دهد. مثلاً ترجیح می‌دهند به محض شنیدن خبر ناخوشایند درگذشت یکی از چهره‌ها شبکه‌های سیما را بالا و پایین کنند و با حتی دیدن یک زیرنویس شبکه خبر نسبت به قطعیت و حتمیت ماجرا اطمینان حاصل کنند. این حتماً سویه‌ای از «اعتماد» را شامل می‌شود.
 
ویا چند ماه پیش بود که جمله‌ای در رسانه ملی باعث شد مردم نسبت به سلامتی شیر احساس خطر کنند و طبق آمار فروش شیر با افت و رکود محسوسی مواجه شود. اینها شاید حداقلی‌ترین مثال‌ها برای رجوع و میزان تأثیرپذیری و اعتماد مردم به رسانه ملی باشد و اتفاقاً صداوسیما می‌تواند با باز گذاشتن فضای گفتمانی در راستای «آن چه معتقد است» یا «آن چه هست» به «آن چه باید باشد» هم نزدیک‌تر شود.
 
صداوسیما نهاد عریض و طویلی که بارها حتی مخالفانش به تأثیرگذاری آن صحه گذاشته‌اند و قطعاً بیش از اینها می‌تواند وارد میدان بازی برای جذب اعتماد سازی و رجوع مخاطبان شود حتی با شفاف سازی نسبت به آنچه می‌گوید. چندی پیش هادی حجازی‌فر که با فیلم‌های همین چند سال اخیر توانست ستاره‌ای در میان بازیگران سینما شود با حضور در برنامه تلویزیونی «نقد سینما» بیان کرد که «بر خلاف چیزهایی که خودم در دوره‌ای می‌گفتم کاملاً اعتقاد دارم که تلویزیون به شدت بیننده دارد…» و مثال می‌زد که چطور بعد از این همه فیلم سینمایی او را در دوره افتاده‌ترین روستاها به واسطه یکی دو سریال تلویزیونی‌اش می‌شناسند.
 
قطعاً این رسانه ظرفیت مهمی برای تأثیرگذاری جمعیت ۸۰ میلیونی دارد و می‌تواند با فراتر رفتن از یک گزاره تک جمله‌ای، باب گفتمان درباره آن را هم باز کرد تا در فضایی غبارآلود مورد بررسی قرار نگیرد؛ تأثیرگذاری و دامنه نفوذی که امروز رسانه ملی دارد، نباید به واسطه طرح ادعاهایی کلی، باب انتقاد و گفتگو درباره نقاط ضعف این رسانه مهم را مسدود کند.
 
نکته هفته؛ بازی تبلیغاتی!
 
همان قدر که دو آیتم پیش تر گفتیم از سکوت عجیب سازندگان «صفر بیست و یک» و همچنین سیامک انصاری گفتیم حالا باید به نقش پررنگ او در یک آگهی تلویزیونی اشاره کرد که این روزها واکنش‌های انتقادی و طنازانه بسیاری از کاربران فضای اجتماعی را به دنبال داشته است. به ویژه که حضورش در تبلیغات با شخصیت واقعی او و درست بعد از سریالش که آنجا هم شخصیتی رئال داشت همراه شده است.
 
فراتر از سیامک انصاری که جدیدترین حضور یک بازیگر در تبلیغات تلویزیونی است هنوز دو قطبی پررنگی نسبت به حضور چهره‌ها در وادی تبلیغات دیده می‌شود. حضور بازیگران هر بار مورد نقدها و بازخوردهای مختلفی قرار می‌گیرد.
 
 
 
فرقی هم ندارد که نوید محمدزاده بازیگر سینمای ایران باشد که اساساً ارتباطی با تلویزیون و سریال و حتی یک ساعت مهمانی دورهمی های برنامه‌هایش را ندارد یا بازیگری که مدت هاست با این رسانه کار نمی‌کند همچون محسن کیایی بلکه هر بار دو قطبی دفاع و انتقاد به حضور بازیگران در تبلیغات تلویزیونی پررنگ‌تر می‌شود.
 
دو قطبی‌ای که یک طرف آن معتقد است بازیگر شأنی دارد که نباید آن را به راحتی در تبلیغات تجاری و آگهی بازرگانی به حراج بگذارد و طرف دیگر آن با استناد به همین رویه در مدیوم جهانی آن و حتی برای چهره‌هایی در حوزه سینما، ورزش، موسیقی و عرصه‌های پول‌سازی که شاید نیازی هم به وجه مالی تبلیغات نداشته باشند از این مقوله دفاع می‌کند.
 
هرچند این روزها دلیل دیگری هم بر می‌شمارند که در این اوضاع کرونایی و بلاتکلیفی و تعطیلی پروژه‌های سینمایی بازیگران هم بیشتر به تبلیغات روی می‌آوردند و آن را هم مزید بر علت پرکار شدن بازیگران در میدان بازی جدیدشان می‌دانند. با این حال در همین شرایط آنها که شانس کمتری دارند و اتفاقاً شاید نیاز بیشتری هم به حضور در پروژه‌های تبلیغاتی داشته باشند بازیگران کمتر چهره‌ای هستند که اتفاقاً ورودی هم نداشته‌اند.
 
اتفاق هفته؛ خداحافظی با اولین روحانی سلبریتی سیما
 
شاید برای بچه‌های الان کمی عجیب باشد که بدانند زمانی که هنوز عمو پورنگ و عمو قناد و اصلاً هیچ عمو و خاله‌ای در تلویزیون نبود یک روحانی توانست هم معلم بچه‌ها باشد هم عمو هم تلاش کرد جای خیلی از دل‌خوشی‌های نداشته کودکانی را بگیرد که یا در انقلاب یا جنگ یا از دست دادن‌ها و تلخی‌های روزهای به جا مانده از این دوران‌ها، روزگار سپری می‌کردند.
 
عمو راستگو؛ که تلاش می‌کرد هم درس دین بدهد و هم دنیا و اصلاً معتقد نبود این دو باید جدای از هم باشند و برای همین هم بود که خودش مبتکر خیلی از برنامه‌های تعلیم و تربیت ویژه کودکان شد تا بتواند در فضایی مفرح و سرگرم کننده درس‌های جدی و رسمی نظام آموزشی و تربیتی باشد. شاید البته باز هم برای این بچه‌ها عجیب باشد که همه بار این تعلیم مفرح و تربیت‌های سرگرم کننده را یک روحانی به دوش می‌کشید که شاید حتی از طرف طیفی از هم صنف‌هایش در زمان خود طرد یا نکوهش هم می‌شد.
 
 
 
حجت الاسلام محمدحسن راستگو از اولین روحانیونی است که توانست با خلاقیت‌هایش به یک جایگاه ویژه برسد و به این ترتیب خاطره جمعی چند نسل را رقم بزند. شاید این روزها اگر طی این چند دهه بخواهیم روحانیون محبوب و مشهور و به نوعی سلبریتی شده تلویزیون را مرور کنیم تعدادشان به انگشت‌های دو دست هم نرسد و اتفاقاً همین است که ارزش مضاعفی بر اهتمام این روحانیون در خلاقیت‌های به کار گرفته شأن برای انتقال پیام و پایین آمدن از منبرها برای در ارتباط دو سوریه و در سطح مخاطب است. در کنار راستگو، حجت الاسلام قرائتی که سال‌هاست پرمخاطب‌ترین روحانی تلویزیون است یا روحانیون دیگری هم بوده‌اند که بارها توانسته‌اند تلویزیون را به منبرهایی خانگی برای ارتباط با مخاطب بدل کنند.
 
روحانیونی که اقبال ویژه‌ای در جلب توجه خاص و عام با هم داشته‌اند و حتی همین اواخر حضور یک روحانی در مجموعه نمایشی «بچه محل» یا حضور حجت الاسلام برمایی در مقام مجری برنامه رمضانی یکی دو سالی است که واکنش‌های جالبی را دریافت کرده است.
 
در همه این سال‌ها البته عمو راستگو کمتر در حد یکی دو برنامه تلویزیونی یا گفتگوهایی در همان فضای خاطره‌انگیز مهمان قاب جادو شد اما در همین هفته و با درگذشت این روحانی یک بار دیگر همه نوستالژی‌های دهه ۶۰ دوباره احیا شد و بسیاری تیترهایی چون «روحانی معروف تلویزیون درگذشت» و یا «عمو راستگو درگذشت» را برگزیدند.
 
این هفته او تنها چهره مشهور و محبوبی نبود که تلویزیون از دست داد و فقدان چنگیز جلیلوند صدای ماندگار و حنجره طلایی دوبله نیز حسرتی مضاعف بر تلخی این روزهای مردم شد.
 
تلویزیون هم البته سعی کرد با واکنش‌های رسانه‌ها و مردم در یادبود این دو چهره محبوب شریک شود و حداقل در حد بازپخش آخرین برنامه‌ها و گفتگوهای این دو چهره در کنداکتور برنامه‌ها ادای دینی به آنها نشان داد.
 
پیشنهاد ویژه؛ مستندی از اسطوره به یاد ماندنی
 
از شب گذشته تا همین الان خبر درگذشت مارادونا بازیکن قدیمی فوتبال با عناوینی چون «اسطوره»، «قهرمان»، «مارادونای بزرگ»، «دست خدا» و با خاطره‌های بسیاری از مردم عادی و هنرمند و چهره‌های ورزشی و غیرورزشی منتشر شده است.
 
خاطره‌هایی که خیلی هم به فوتبال دوستی ارتباطی ندارد و حتی ممکن است یک آدم عادی در گوشه‌ای از جهان با یک کار خیلی بی ارتباط به فوتبال باشید که از مارادونا و روحیاتش تأثیر گرفته باشید. از او انرژی گرفته باشید و یا احساس کرده‌اید که مردی از حاشیه نشینی و از فقر به اسطوره تاریخ جهان فوتبال تبدیل شده است و دست به اتفاقات عجیبی زده است دلگرم شده‌اید. از آدمی که آورده و دایره تاثیرگذاری‌اش بر مردمان جهان خیلی فراتر از یک مستطیل سبز بوده است.
 
 
 
حالا اگر فوتبالی هستید و هنوز هم خاطره برچسب‌های کودکی دهه ۶۰ برایتان تداعی می‌شود یا اگر طعم آدامس‌های آن زمانی زیر زبانتان مزه کرده است و دوباره می‌خواهید زندگی این اسطوره برایتان مرور شود امشب می‌توانید با مستندی از زندگی او همراه شوید.
 
شبکه مستند به بهانه درگذشت دیه‌گو مارادونا، بازیکن مشهور و برجسته فوتبال آرژانتین مستند «Diego Maradona» را روی آنتن می‌برد.
 
این مستند جذاب و تماشایی با بیش از ۵۰۰ ساعت فیلمی که هرگز دیده نشده ساخته شده است و زندگی فوتبالیست افسانه‌ای و مشهور آرژانتین یعنی دیگو آرماندو مارادونا را در سال ۱۹۸۰ که در باشگاه ناپولی بازی می‌کرد به تصویر کشیده است.
 
مستند سینمایی دیه‌گو مارادونا (Diego Maradona) یک مستند بیوگرافی و اسپورت به کارگردانی آصف کاپادیا، مستندساز و فیلم‌نامه‌نویس اهل بریتانیا است. این مستند در سال ۲۰۱۹ منتشر شد و با بزرگانی همچون مارادونا، پله، خورخه بوروچاگا، کلودیا ویافانیه (همسر سابق مارادونا)، ماریا روزا مارادونا (خواهر مارادونا) و… به مصاحبه و گفتگو پرداخته است.
 
این مستند امشب (پنج‌شنبه ۶ آذر) ساعت ۱۷:۲۰ روی آنتن شبکه مستند سیما می‌رود.
 




Share
* نام:
ایمیل:
* نظر:

پربازدیدترین ها
پربحث ترین ها
آخرین مطالب


صفحه اصلی | ارتباط با ما | آرشیو | جستجو | پیوندها | لیست نظرات | درباره ما | نظرسنجی | RSS | ایمیل | نسخه موبایل
طراحی و تولید: مؤسسه احرار اندیشه